عبرتهای ایام امتحانات
" اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ "
حساب مردم به آنان نزدیک شده درحالی که در غفلتند و روی گردان
( انبیا_1 )
- ۵ نظر
- ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۷:۵۱
فرشته از شیطان پرسید:
قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟
شیطان گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست»
شیطان پرسید:
قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسانها چیست؟
فرشته گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست»
میرزا کوچک، مرد تنهایى بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا - یعنى روسها و انگلیسیها - یک «نه»ى بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در کنار او کسانى بودند که مىخواستند با دستگاه حکومتِ آن روز - بعد هم با رضاخان که تازه مىخواست سرِ کار بیاید - مبارزه کنند، اما به روسها پناه مىبردند؛ به باکو رفتند و بند و بستهایشان را کردند و به ایران برگشتند و سرسپرده آنها شدند.
اما میرزاکوچکخان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهاى روس جنگید، هم با لشکر رضاخانى - و قبل از رضاخان، آن کسانى که بودند - مبارزه کرد؛ با احساناللَّهخان و دیگران هم کنار نیامد.
وقتى جوان گیلانى سرِ قبر میرزاکوچکخان مىرود و مىبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهاى گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد مىآوردیم و شرح حال او را مىخواندیم، نیرو مىگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، براى اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادى بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما مىبینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبى است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضلاللَّهها و میرزاکوچکخانها و خیابانىها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان مىخواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانى بگیرند.
سخنان رهبر انقلاب-مصلی امام خمینی(ره) رشت-1380
امام صادق (ع) میفرماید اگر در همه این حالتهای پنجگانه «إذا رغب، إذا رهب، إذا اشتهی، إذا غضب، إذا رضی» و در همه این لحظهها، مالک نفس خودت شدی و نگذاشتی این نفس، راحت اسبدوانی کند، خدا بدنت را بر جهنم، حرام خواهد کرد. آیا این نتیجه کمی است!؟ببینید مجاهده با نفس چه ارتباط مستقیمی پیدا میکند با رفع عذاب الهی! از آن طرف، بهای بهشت هم جهاد با نفس است. (امیرالمۆمنین (ع): جِهادُ الهوی ثَمَنُ الجَنّةِ؛ غررالحکم/4756(
_______________________________________________________
مگر چقدر اهمیت دارد که انسان مراقبت کند که به میل نفسش عمل کند؟ اهمیتش به این است که اگر در قدم اول به میل نفست (که گناه نباشد) عمل کنی، ممکن است برای یکی دو بار، عیبی نداشته باشد؛ اما این نفس (وقتی که به میلش عمل کردی) قویتر میشود و بعد از چند قدم، قطعاً تو را به گناه وادار میکند، و قطعاً نمیتوانی مقاومت کنی. یعنی وقتی به میل نفست عمل کردی، نفست بزرگ و پُررو میشود، و وقتی که بزرگ شد، ایستادن در مقابل او و به حرفش گوش نکردن، خیلی سخت میشود.
ابلیس میگوید: من با «گناه»، بندگان خدا را هلاک میکنم و به جهنم میبرم، اما آنها توبه میکنند و حال من را میگیرند و من را هلاک میکنند. بعد من آنها را به هوای نفس (یعنی به چیزهایی که دوست دارند ولی گناه نیست) وادار میکنم، و اینها میگویند: ما که گناه نکردیم، و خیال میکنند که راهشان درست است، بعد انتهای این مسیرشان میروند به جهنم، اما چون نمیفهمند که دارند به سوی جهنم میروند، دیگر توبه هم نمیکنند. (قال رسول الله (ص): إنّ إبلیسَ قالَ: أهلَکتُهُم بِالذُّنوبِ فأهلَکونی بالاستِغفارِ، فلَمّا رأیتُ ذلکَ أهلَکتُهُم بالأهواءِ، فهُم یَحسَبونَ أنّهُم مُهتَدونَ فلا یَستَغفِرونَ؛ میزان الحکمه/21389(
--------------------------------------------------------
حدیث 4:
امام صادق علیه السلام به مردى فرمود: قلبت را (براى خودت ) به مثابه همدمى مهربان و به منزله فرزندى که با تو دوستى خالصانه دارد قرار ده و دانشت را همچون پدرى که از او پیروى مى کنى و نفست را همانند دشمنى که با او به پیکار برخاسته اى و مال و دارایى ات را امانت و عاریتى بدان که آن را (باید به صاحبش ) برگردانى .