کانون قرآن و عترت علیه السلام

نهاد رهبری دانشگاه گیلان
کانون قرآن و عترت علیه السلام

این وبلاگ با هدف افزایش فرهنگ انس دانشجو با قرآن ایجاد شده و کلیه حقوق مادی و معنوی آن متعلق به کانون قرآن و عترت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری( دامت برکاته) در دانشگاه گیلان می باشد.

پیام های کوتاه
نویسندگان

لبخندهای آقا

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ق.ظ

دانشجو بود...دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی....
از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم...قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه...
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم...تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن...
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن>>""حمید..حمید...حاج آقا باشماست""
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن:
-
یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی...

**************
ترک هرگناه==نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام...
ترک هرگناه==برداشتن یک قدم در مسیر ظهور...

سالروزآغاز امامت حضرت ولی عصر(عج)،روزدانشگاه،مهدویت و انتظار گرامی باد

  • بشری

نظرات (۷)

خیلی وبلاگ پرمحتوایی داری
پاسخ:
نظر لطف شماست
آقای بهجت اعجوبه ایران و افتخار گیلانه خدا بیامرزتش
انشاالله تغییرات اساسی در ما هم ایجاد شود.
پاسخ:
انشاالله
  • راحیل کربلا
  •  ان شاءالله لبخند پر مهر امام نصیبتون...
    پاسخ:
    انشاالله...متقابلا
    آنه !

    تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت


    وقتی روشنی چشمهایت




    در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود


    با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت


    از تنهایی معصومانه دستهایت


    آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت


    و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت


    حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟


    آنه !
    اکنون آمده ام تا دستهایت را


    به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری


    در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی


    و اینک آنه،

    شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

    ممنون از حضورگرم ونظر ارزشمندتان بازهم به ماسربزنید
    یاحق
  • چادرخاکی
  • آخی روح آقاشاد
    ایکاش همه پای عهدمون میموندیم
    پاسخ:
    ایکاش...
  • سیدحسن نبی زاده
  • دوباره تنگ شد این دل ، ولی برای خودم
    برای گریه ی یکریز و های های خودم
    خودم نیم ، که خودم در شلمچه جا مانده است
    دوباره کاش بیفتم به دست و پای خودم...

    بروزم منتظر حضور گرم شما...
    پاسخ:
    بروز بمانید...حتما
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی