ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار
سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روى پیامبرى باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می آمد که بگوید: پدرت فدایت، دخترم.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار، یعنى در را روى جبرئیل، خودش بازکرده بود؟
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را براى مردش باز کرده بود که باز با دست خالى از راه می رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه ها داده و خود نخورده است.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بر همین دیوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت ایستاده بود گفت: دوباره اذان بگو، من دلتنگم.
ایستاده بود درست پشت همین در تکیه داده بود درست بر همین دیوار که...!
- ۹۲/۱۲/۲۷